جدول جو
جدول جو

معنی سبزی خرش - جستجوی لغت در جدول جو

سبزی خرش
خورشت قورمه سبزی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبزی فروش
تصویر سبزی فروش
فروشندۀ سبزی، کسی که انواع سبزی های خوردنی می فروشد
فرهنگ فارسی عمید
(نِ تَ / تِ)
آنکه سبزی فروشد. فروشندۀ انواع سبزیهای خوردنی. که تره و گشنیز و جعفری و پیازچه و تربچه و... فروشد:
نشنیده ای که پیر هریوت چه گفته است
سبزی فروش شهر ز نیکی فروش به.
خواجه عبداﷲ انصاری.
مرا شوخ سبزی فروش است یار
که سبزی فروشد بباغ بهار.
میرزا طاهر وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(سَ فَ)
کنایه از آسمان است:
شنیدم که بالای این سبز فرش
خروسی سپید است در زیر عرش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
خورشت سبزی
فرهنگ گویش مازندرانی
گیاه خوٰار، گیاهخوٰاری
دیکشنری اردو به فارسی